![]()
تنها غم بیپایان حکمفرماست
دیروز، من و تو رگی رقصیدیم، میان آغوشها و بوسهها و لبخندهای فراوان، آهنگ «یکی قراره ببرتش» داشت پخش میشد، از جریان بزرگ «گریگوری ایزاک».
امروز، هیچ شادی در میان ما نیست، نه خنده ای، نه گفتگویی، عشقمان را برای همیشه تمام کنیم، تنها غم بیپایان حکمفرماست.
با دقت به صورتش نگاه کردم، دستانت را عاشقانه در دست گرفتم، خیلی سرد و بدون هیچ قدرتی، احساس اینکه همه چیز تمام شده است.
سعی کردم زود برم، در خیابانها و میدانها گریه میکنند، عشق من برای آخرین بار گریه کرد، احساس یک بازنده بزرگ.
ERASMO SHALLKYTTON
Enviado por ERASMO SHALLKYTTON em 21/04/2025
Copyright © 2025. Todos os direitos reservados. Você não pode copiar, exibir, distribuir, executar, criar obras derivadas nem fazer uso comercial desta obra sem a devida permissão do autor. Comentários
|